اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

کاش سرخ پوست بودیم، همیشه آماده، تازان بر گرده ی اسب. پشت خمانده در باد، در دشتی لرزان، میان زمین و آسمان مدام در تب و تاب. تا آن جا که دیگر به مهمیز نیازی نباشد، چرا که نیازی به مهمیز نیست. تا آن جا که لگام را رها کنیم، چرا که دیگر از لگام نشانی نیست؛ و دشت چنان چمنزاری درو شده و هموار در مقابل چشم هامان محو شود و از یال و سر اسب دیگر نشانی نماند.. [فرانتس کافکا]

بایگانی
آخرین مطالب

پلکان زرد

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ

..

"پلکان زرد" تجربه ای تازه است در تمرین نوشتن. نوشتن یک شب در میان رمانی بدون داستانی از پیش تعیین شده و یا حتی با ساختاری مشخص. به نوعی بداهه پردازی و نوشتن بدون بازبینی و قرار دادن روی یک صفحه ی مجازی برای خواندن. و این بداهه پردازی از آن جایی خوب است و بر وفق مراد که ناخواسته بازتاب روحیات روزها و شب های نویسنده اش خواهد بود بی آن که جملاتی از آن که در بازخوانی های بعدی بر وفق مراد نیستند پاک شوند یا تعابیری در آن تغییر کنند. همه چیز در یک ساعت پای لپ تاپ شکل می گیرد و روی صفحه می رود تا خوانده شود. بدیهی ست که گاهی شب ها ممکن است کار خوب از آب در بیاید و گاهی نه. آدمی ست دیگر. همیشه کارهایش بر وفق مراد پیش نمی رود. این اما مهم نیست. مهم تر از همه داستانی ست که هنوز آدم هایش را پیدا نکرده ام و نمی دانم قرار است چه بکنند. آدم ها و اتفاقاتی که یکی یکی حلول خواهند کرد و دست به اعمالی خواهند زد که بسته به حال نگارنده در شب هایی که می نویسد تعریف خواهند شد. همانطور که گفتم آدمی ست دیگر، همیشه حوصله ی هر کاری را ندارد. این نوشته ی بداهه شاید هم در میان راه از فرط بی حوصلگی کنار گذاشته شود و نصفه و نیمه بماند. یا بهتر بگویم شاید نگارنده در برابر این بداهه پردازی شخصیت هایی که هر کدام از گوشه و کناری سر می زنند و قصه را به سمت و سویی می کشند کم بیاورد و بیخیال همه چیز شود. خودش را از شر این شخصیت ها رها کند و برود پی کار و زندگی خودش در تنهایی. در هر صورت خودم را وارد این بازی کردم و می خواهم بگذارم این شخصیت های خیالی بر من حلول کنند تا تعریف شان کنم. همانطوری که هستند و می خواهند نه با آن شکل و شمایلی که خواست من است. امیدوارم این تجربه ی دردانگیز، تجربه ی خوبی از کار دربیاید...

ابراهیم سعیدی نژاد
تابستان نود و دو خورشیدی

  • ابراهیم سعیدی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی