قرن روشنفکری..
...
بیگانگان پس از سه روز عیاشی در عشرتکده ها و کافه ها و قمارخانه های شهر، که نوازندگان ضرباهنگ های پر شور و شرار خود را به کمر و سرین رقاصگان منتقل می کردند و ملوانان را سر حال می آوردند و جیب شان را خالی می کردند زیبایی و رنگ و روی شهر و نشاط حاکم بر آن را می ستودند. اما ساکنان شهر که ناگزیر تمام سال آن جا ماندنی بودند از گرد و خاک و گل و شل آن دل خوشی نداشتند، و نیز از آفت شوره، که کوبه ی درها را سبز می کرد و آهنکاری ها را می خورد و ظرف های نقره را تیره گون می ساخت و کنده کاری های فلزین کهن را از کپک می پوشاند و شیشه ی روی طرح ها و سیاه قلم های از رطوبت لوله شده را تار می کرد..
[قرن روشنفکری] - آلخو کارپانتیه
ترجمه ی سروش حبیبی
(بنا بر نام غلط انداز کتاب، عنوان می گردد که: "قرن روشنفکری یک رمان است"، که سی و شش سال از این پیشتر نیز با نام "انفجار در کلیسای جامع" به قلم همین مترجم چاپ شده است. متن حاضر حاصل بازنگری مترجم به متن ترجمه شده پس از سی و پنج سال می باشد.)
- ۹۵/۰۴/۰۸