اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

کاش سرخ پوست بودیم، همیشه آماده، تازان بر گرده ی اسب. پشت خمانده در باد، در دشتی لرزان، میان زمین و آسمان مدام در تب و تاب. تا آن جا که دیگر به مهمیز نیازی نباشد، چرا که نیازی به مهمیز نیست. تا آن جا که لگام را رها کنیم، چرا که دیگر از لگام نشانی نیست؛ و دشت چنان چمنزاری درو شده و هموار در مقابل چشم هامان محو شود و از یال و سر اسب دیگر نشانی نماند.. [فرانتس کافکا]

بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب با موضوع «یادداشت های کامو..» ثبت شده است

۰۸
تیر
۹۵

...

برای آن که اندیشه ای جهان را تغییر دهد، اول باید زندگی خود صاحب اندیشه را تغییر دهد..

  • ابراهیم سعیدی نژاد
۰۸
تیر
۹۵

...

آن نگاه شبیه نگاه حیوانات درمانده که آدم ها در اتاق انتظار دکتر دارند..

  • ابراهیم سعیدی نژاد
۰۵
تیر
۹۵

دو.


خلاصی نخواهم داشت. خودکشی. کسی که همین حالایش هم مرده دیگر انتظار چه چیزی را می کشد؟

  • ابراهیم سعیدی نژاد
۲۸
خرداد
۹۵

یک.

عشق را فقط به دلایلی بیرون از خود عشق می توان حفظ کرد..




  • ابراهیم سعیدی نژاد