اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

..استفاده از مطالب این وب سایت با ذکر منبع آزاد است

اختراع انزوا

کاش سرخ پوست بودیم، همیشه آماده، تازان بر گرده ی اسب. پشت خمانده در باد، در دشتی لرزان، میان زمین و آسمان مدام در تب و تاب. تا آن جا که دیگر به مهمیز نیازی نباشد، چرا که نیازی به مهمیز نیست. تا آن جا که لگام را رها کنیم، چرا که دیگر از لگام نشانی نیست؛ و دشت چنان چمنزاری درو شده و هموار در مقابل چشم هامان محو شود و از یال و سر اسب دیگر نشانی نماند.. [فرانتس کافکا]

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس» ثبت شده است

۱۷
تیر
۹۵

گوی تاریک



...

خیالِ توفان

همین که فرو نشسته بود

خرگوشی باز ایستاد میان شبدر و گل های استکانیِ لرزان،

و سجده ی رنگین خمان گُزاشت از میانِ تارِ عنکبوت..


[آرتور رمبو] - عکس ابراهیم سعیدی نژاد

  • ابراهیم سعیدی نژاد
۰۵
تیر
۹۵


...

تو را می بینم

دیواری فرو می افتد

گل می چینم

جامه ات را

لمس می کنم

بر گیسویت گل می گذارم

من و تو را

گلی تکان می دهد..


[هوتن نجات] - عکس: ابراهیم سعیدی نژاد

  • ابراهیم سعیدی نژاد